Friday 28 June 2013

مادر فداکار



میله های زندان پاداش فداکاری مادر 29 ساله ,
 مادری که برای سلامتی دخترش تومورخود را فراموش کرد






خبرگزاری مهر : وقتی مادر باشی حاضری همه نوع فداکاری را انجام دهی 
تا خانواده ات در آرامش زندگی کنند، حتی حاضری تومور مغزی خودت
 را نادیده بگیری تا بتوانی هزینه درمان بیماری فرزندت تامین شود.

 
به گزارش خبرنگار مهر در شیراز
،
 وقتی مادر باشی با تمام توان برای فرزندت که دوستش داری زحمت می کشی
 و فداکاری می کنی، همین است که مهر مادری را هیچ جایگزینی نیست
 جز مهر پروردگار.


 
مادر که باشی و دستت از دارایی های دنیا کوتاه، 
وقتی  می گویند در سرت تومور داری، آن را نادیده می گیری
  تا اندک پول باقیمانده را خرج درمان دخترت کنی.

 
داستان زندگی مادر نازنین زهرا نیز اینگونه است، 
مادر شیرازی که برای درمان فرزند بیمارش همه نوع فداکاری می کند،
  پول قرض می کند، تومور مغزشی اش را فراموش می کند تا بتواند
 فقط گوشه ای از بیماری نازنین زهرا را درمان کند.


 
مادر 29 ساله نازنین زهرا داستان زندگی خودش را
  در گفتگو با خبرنگار مهر چنین شرح می دهد
 هفت سال است که ازدواج کرده و صاحب یک فرزند دختر سه ساله
 به نام نازنین زهرا هستم
چندی پیش متوجه بیماری دخترم شدیم
 او از ناحیه غدد هیپوفیز مبتلا به بیماری بود



مادر نازنین زهرا ادامه می دهد: وضع مالی خوبی نداشتیم 
به همین خاطر منزلمان را در یکی از شهرستانهای استان فارس فروختیم 
اما بازهم هزینه های درمان نازنین زهرا بیشتر از پول منزلمان میشد


به هر دری که زدیم نتوانستیم مابقی هزینه های درمان را تامین کنیم
 به همین خاطر مجبور شدیم مبلغ مورد نیازمان را از شخصی قرض بگیریم

با پولی که تامین کرده بودیم سال گذشته نازنین زهرا 
در یکی از مراکز درمانی تهران بستری شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت


اما این همه ماجرا نبود، پزشکان عمل را تا حدودی با موفقیت پشت سرگذاشتند
  اما متوجه بیماریهای دیگری از ناحیه حنجره و پای نازنین زهرا شدند.





اما دیگر پولی برای ادامه درمان برای این مادر نمانده بود، 


پدر خانواده هم که در یکی از موسسات نگهبان است 

با حقوق ماهیانه 450 هزار تومان توان تامین مخارج زندگی را ندارد 

چه رسد به هزینه های سرسام آور پزشکی




مادر نازنین زهرا می گوید: برای بیماری غدد هیپوفیز، 


پزشکان تجویز کردند که با تزریق آمپولهای مختلفی باید روند درمان تکمیل شود

 اما از پس هزینه های آمپولها که ماهیانه به میلیون ها تومان می رسید نشدیم.

از طرفی باید سر موعد مقرر 35 میلیون تومان پولی را که برای درمان 


قرض کرده بودیم پس می دادیم اما از عهده آن هم بر نیامدم 

و چکهایم برگشت خورد و دادگاه نیز حکم به زندان من داد




داستان به همین جا ختم نشد، 


مادر نازنین زهرا نیز در این بین به تومور مغزی دچار شد


.

مادر نازنین زهرا می گوید: وقتی پزشکان متوجه شدند تومور مغزی دارم


هیچ تلاشی برای درمان خودم نکردم ، اصلا تومور را فراموش کردم، 

نمی خواستم حتی یک ریال از پولها را برای درمان خودم خرج کنم،

 فقط می خواستم نازنین زهرا درمانش را کامل کند 

و در عین حال مشکلات دیگری که پزشکان تشخیص داده بودند 

   را نیز باید درمان می کردم.



 



مادر نازنین زهرا به معنای واقعی کلمه تمام زندگیش را وقف فرزندش کرد

 تا بتواند بازهم صدای خنده های نازنین زهرا را در خانه بشنود،

 حتی اگر خودش تومور داشته باشد 

و حتی اگر به خاطر چک برگشتی به زندان بیافتد




مسئولان زندان از حال و روز مادر نازنین زهرا اطلاع دارند


 و به او مرخصی می دهند تا از فرزندش نگهداری کند

 اما روزهای مرخصی از زندان نیز رو به پایان است

 و او مانده و روزهای مبهم پیش رو





هموطنانی که قصد کمک برای بهبود و رفع مشکلات این مادر فداکار دارند


 می توانند کمکهای خود را به شماره حساب بانک ملی

 به نام نازنین زهرا مرادی واریز کنند



-----

شماره شبا برای دوستانی که میتوانند اینترنتی واریز کنند


IR92 0170 0000 0033 6567 1240 09
  








 و

شماره حساب بانک ملی: 0336567124009
 

 شماره تلفن مادر نازنین زهرا مرادی:09354641937





لعنت  بر این حکومت ننگین 

تف به قبر اون خمینی سگ پدر که مملکتو  به لجنزار کشوند

 تف تو روی کثیفت خامنه ای بی صفت کفتار



مملکتو دارید غارت میکنید اونوقت ملت باید 

تو فقر و فلاکت و بدبختی دست و پا بزنند 

بخاطر نداشتن پول همه زندگیشون نابود بشه



فقط بخاطر این که شما حرامزادهای فاسد 

در حال چاپیدن مملکت هستید

در حال غارت ثروت نفت گاز هستید

در حال چاپیدن ثروت مملکت 

برای سوریه و حزب الله و طالبان

  و ترور هاتون در دنیا بشه



اما اینگونه صحنه ها دل ادمی رو اتش میزنه خیلی دردناکه 

یه مادر و فرزند بخاطر بی پولی برای درمان خودشان

 باید التماس کنند 


تفففففففففففف بر قبر پدرت خمینی

که با اومدنت مملکتو رو 

به لجنزار اسلامی بردی و این حال روز ملت شد




No comments:

Post a Comment

Note: only a member of this blog may post a comment.