Saturday, 29 June 2013

اسلام با تروریسم مخالف است !!!



این هم اسنادش:

- بقره 191 : هرجا که مشرکین را یافتید، آنها را بکشید 
 و از شهرهایشان آواره سازید.

- نساء 89 : از مُنفقین که در راه خدا گام برنمیدارند، دوست انتخاب نکنید و اگر مخالفت کردند، آنها را هرکجا که یافتید به قتل برسانید.

- احزاب 61 : مردم پلید را هرکجا که یافتید به قتل برسانید.

- توبه 5 : مشرکین را هرکجا یافتید به قتل برسانید و یا آنها را دستگیر کنید و از هرسو در کمین آنها باشید.

- محمد 4 : وقتی با کافران روبرو میشوید، آنها را گردن بزنید.
.
.
بقره 216 - نساء 74 - انفال 41 و ... 
(31 سوره از 114 سوره ی این کتاب آسمانی فقط از جنگ، قتل و غارت، خونریزی به اسم قربانی و خدا و تروریسم سخن میراند)








حکومت اخوندی غارتگر ثروت مملکت





دوچرخه دیده بودم ...

سه چرخه هم دیدم ...

چهار چرخه هم دیدم ...

اما هیچ وقت نمیدانستم که یک چرخه هم وجود دارد!!!

به چشمای معصومش دقت کردی؟

می ترسه همون یه چرخه رو هم ازش بگیرن.

گاهی وقت ها باید دردت بیاید تا بفهمی درد چیست




حکومت جنایتکار اخوندی

 مانند یک ماری بزرگ بر تمام ثروت مملکت چمباتمه زده

و نتیجه مردم بدبخت و این کودکان بی نوا چیزی جز

 فقر و حسرت نخواهد بود حسرتی که

 تا اخر عمر همراشونه و هزاران ارزو رو 

بر دلشون میزاره




اگر شانس یاری کنه و گرفتار بیماری نشن البته

و اگر گرفتار بیماری هم بشن باید در فقر و نداری جان بدن

و امثال توله کفتارهای عوامل حکومت منحوس اسلامی

 اینگونه در ثروت غلت میزنند


لعنت بر پدرت خمینی که به قعر جهنم بردی مملکتو

لعنت بر اون مردمی که با این انقلابشون سه نسل و نابود کردن

لعنت بر مرده و زندت خامنه ای کفتار



Friday, 28 June 2013

تکه کاغذ خون‌آلود



تکه کاغذ خون‌آلود از راز جنازه تکه تکه شده‌ دختر جوان که در خیابان مولوی پیدا شده بود، پرده برداشت.

به‌گزارش خبرنگار حوادث خبرگزاری فارس، روز 6 فروردین از طریق مرکز فوریت های پلیسی کشف بسته‌ای مشکوک در خیابان مولوی ـ روبروی بازار پرده فروشان، به کلانتری 116 مولوی اعلام شد








با حضور مأموران کلانتری در محل، کارگر شهرداری بسته پلاستیکی مشکی رنگی را در کنار خیابان به آن‌ها نشان داد که توسط نوار چسب، کاملاً بسته بندی و پیچیده شده بود؛ بلافاصله مأموران به بررسی بسته مورد نظر پرداخته و با باز کردن آن با قسمتی از بدنِ مثله شده متعلق به یک زن روبرو شدند.

با مشخص شدن وقوع جنایت، بلافاصله موضوع به پلیس آگاهی تهران بزرگ و قاضی کشیک ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران اعلام شد.

با حضور قاضی رسولی، تیم بررسی صحنه جرم اداره دهم و عوامل تشخیص هویت پلیس آگاهی در محل کشف جسد، بررسی‌های اولیه نشان داد که جسد متعلق به زنی حدودا 20 الی 25 ساله و فاقد سر است؛ با توجه به شواهد و دلایل موجود، پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمد تشکیل و به دستور قاضی رسولی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی، پرونده جهت انجام تحقیقات تخصصی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

با آغاز رسیدگی به پرونده، کارآگاهان در اولین مرحله از تحقیقات خود به تحقیق از کارگر شهرداری پرداختند؛ کارگر شهرداری در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: در حال نظافت خیابان بودم که متوجه بسته پلاستیکی مشکی رنگِ بزرگی شدم که به طور کامل با نوار چسب بسته بندی و پیچیده شده بود؛ قصد جابجا کردن آنرا داشتم که احساس کردم در داخل آن جنازه است؛ بلافاصله با 110 تماس گرفته و پس از حضور مأموران کلانتری در محل و باز کردن بسته متوجه شدم که حدس من درست بوده است.

با توجه به کشف جسد در داخل بسته پلاستیکی و احتمال رها شدن بسته مشابه دیگر توسط قاتل یا قاتلین، کارآگاهان به محل بازیافت زباله در منطقه 12 تهران مراجعه و با همکاری عوامل شهرداری موفق به کشف بسته مشکی رنگ مشابهی شدند که دقیقا همانند بسته اول، با نوار چسب بسته بندی و پیچیده شده بود؛ بسته مشکی رنگ مورد بررسی قرار گرفت و با بررسی محتویات داخل آن، کارآگاهان موفق به کشف البسه خون آلود زنانه در داخل آن شدند.

با کشف البسه خون آلود و در بررسی دقیق تر محتویات داخل بسته پلاستیکی، کارآگاهان اداره دهم تکه کاغذ خون آلودی را کشف کردند که بر روی آن دو شماره تلفن نوشته شده بود؛ مالک خطوط شناسایی و کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که هر دو خط متعلق به محل سکونت و تلفن همراه زن و شوهر جوانی است که روز پیش از کشف جسد و با مراجعه به بازار پرده فروشان اقدام به خرید پرده و سفارش دوخت آن در یکی از مغازه‌های پرده فروشی کرده بودند.

در تحقیقات از مالک خطوط تلفن، وی پس از مشاهده کاغذ خون آلود و شناسایی آن به کارآگاهان گفت: بعدازظهر دیروز، به همراه همسرم برای خرید پرده به بازار پرده فروشان رفتیم؛ پس از انتخاب پرده، از فروشنده مغازه درخواست کردیم تا پس از دوخته و آماده شدن آن، با ما تماس بگیرد و به همین بهانه شماره تماس ما را گرفت تا زمانیکه پرده آماده شد به ما اطلاع دهد و فروشنده مغازه گفته بود که فردای آن‌روز برای تحویل گرفتن پرده به مغازه مراجعه کنیم اما مغازه تعطیل بود، حتی زمانیکه با تلفن همراه فروشنده مغازه نیز تماس گرفتیم، تلفن همراهش نیز خاموش بود.

مالک خطوط تلفن به کارآگاهان گفت: همسرم قصد داشت تا به محل کارش مراجعه کند؛ به همین علت به تنهایی در بازار پرده فروشان مشغول نگاه کردن به ویترینِ مغازه ها شدم تا سرانجام فروشنده، مغازه را باز کرد و توانستم پرده را تحویل بگیرم؛ زمانیکه برای تحویل گرفتن پرده در داخل مغازه بودم، ناگهان فروشنده شروع به صبحت کرد و ازمن پرسید که خبر دارید که یک نفر خانم اینجا کشته شده، اما من چیزی نگفتم.

وی در خصوص شناسایی کاغذ خون آلود کشف شده نیز به کارآگاهان گفت: این کاغذ قطعه‌ای از کاغذ سررسیدی است که فروشنده پس از پاره کردن کاغذ از داخل آن، در قسمتی از کاغذ اندازه پرده و در قسمت دیگر شماره تلفن‌های ما را نوشت؛ اطمینان دارم که کاغذ متعلق به همان سررسید است.

در شرایطی که با اعلام نظریه تشخیص هویت پلیس آگاهی، کارآگاهان اطمینان داشتند که البسه زنانه پیدا شده در محل بازیافت زباله دقیقاً متعلق به جسد کشف شده در خیابان مولوی است، فروشنده مغازه پرده فروشی به نام مصطفی 35 ساله در روز 28 خرداد دستگیر و جهت انجام تحقیقات به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.

با آغاز تحقیقات، مصطفی در تحقیقات اولیه منکر هرگونه ارتکاب به قتل شده و مدعی بود که در روز 5 فروردین به همراه اعضای خانواده‌اش به شهرستان رفته بوده و علت تأخیر در محل کارش در فردای آن روز نیز به همین علت بوده است؛ ادعای بی‌گناهی از سوی مصطفی در شرایطی از سوی وی مطرح بود که کارآگاهان هم‌زمان با دستگیری و انتقال وی به پلیس آگاهی، اقدام به بازرسی دقیق از محل سکونت وی در خیابان شهید مختاری کرده و با بررسی دقیق محل سکونت وی توسط عوامل تشخیص هویت، کارآگاهان اطمینان داشتند که جنایت در محل سکونتِ مصطفی انجام شده است.

در شرایطی که متهم در تمامی مراحل تحقیقات و حتی در حضور بازپرس پرونده منکر هرگونه جنایت شده بود، اما با توجه به دلایل علمی غیر قابل انکار کشف شده از صحنه جنایت و همچنین تناقضات بدست آمده از اظهارات وی و اطمینان کارآگاهان از مشارکت وی در ارتکاب جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس پرونده صادر و مصطفی جهت انجام تحقیقات تخصصی و کشف حقیقت در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.

سرانجام مصطفی که چاره‌ای جز بیان حقیقت نداشت لب به بیان حقیقت گشود و به ارتکاب جنایت اعتراف کرد؛ متهم در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: روز 5 فروردین مغازه را بسته و به سمت خانه حرکت کردم؛ در حال رفتن به سمت میدان محمدیه بودم خانم حدوداً 20 ساله‌ای را مشاهده کردم که خود را مهناز معرفی و من نیز خودم را به نام سعید معرفی کردم؛ با یکدیگر به خانه ما رفته بودیم که در یک لحظه متوجه شدم او قصد سرقت پول و یک عدد چای ساز را از خانه من دارد که با او درگیر شدم؛ او را هل دادم که سرش به دیوار خورد.

متوجه شدم که دیگر نفس نمی‌کشد و هرچه تلاش کردم، به هوش نیامد؛ با خود فکر کردم که چگونه از دست جنازه راحت شوم که جنازه را به داخل حمام برده و آن را مثله کردم و پس از بسته بندی جسد مثله شده در داخل چند بسته پلاستیکی، قسمتی از جسد را در خیابان مولوی و قسمت سر آنرا نیز در جوادیه راه آهن رها کردم.

متهم در پاسخ به سوال کارآگاهان در خصوص کاغذ خون آلود کشف شده نیز به کارآگاهان گفت: کاغذ حاوی شماره تلفن در داخل جیب لباسم بود و احتمالا زمانیکه در حال بسته بندی لباس‌های مقتوله بودم، از جیبم به داخل لباس‌های او افتاده و من متوجه ی آن نشدم


سرهنگ آریا حاجی زاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ، در ادامه اعلام این خبر ضمن اشاره به کشف بسته پلاستیکی حاوی سر مقتوله در روز 8 فروردین و در محوطه کارگاه مترو در منطقه جوادیه راه آهن گفت: با توجه به اعترافات صریح متهم به ارتکاب جنایت و به منظور انجام تحقیقات تکمیلی، قرار بازداشت موقت از سوی مقام قضایی صادر و متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار دارد ضمن آنکه شناسایی هویت مقتوله نیز در دستور کار اداره دهم قرار گرفته است.




در مملکتی که ادمهاش از کودکی صحنه های کشتار حیوانات
 رو به اسم قربانی تماشا میکنند 


در مملکتی که از کودکی صحنه دار زدن ادمها
 رو با شوق و ذوق تماشا میکنند



و در نهایت در مملکتی که به اسم خدا 
و اسلام مرتب خون میریزند


مردمش هم اینگونه متوحشانه به جون همدیگر
میافتند و یکدیگر را تکه پاره میکنند



با خواندن این خبرها مغز من واقعا فریز میشه


منی که یک گیاهخوار مطلق هستم و 
از کودکی خون و لاشه جسد و شیر هیچ حیوانی را نخوردم
 مسلما هیچ گاه دستم به خون اغشته نخواهد شد


زیرا انسانم و برای همه حق زیستن قائل میشم.


متاسفانه در مملکت عقب مانده و قرون وسطایی مثل ایران 
که زیر سایه حکومت متوحشانه اسلامی بنا شده
مردمش بهتر از این نخواهند بود



در اینجا بسنده میکنم به چند سخن از این بزرگان


از حیوان کشی تا آدم کشی و از حیوان آزاری و 
تا انسان آزاری تنها یک قدم فاصله است.


لئو تولستوی


----

 تا زمانی که انسانها حیوانات را میکشند

هم دیگر را هم خواهند کشت.

فیثاغورت
-----

تا زمانی که کشتارگاها وجود دارد

میدان های جنگ وجود خواهد داشت

لئو تولستوی


------

 مادامی که انسان ها

قاتل بیرحم موجودات زنده

رده پایین تر هستند،

هرگز به سلامتی یا صلح

دست نخواهند یافت

زیرا تا زمانی که انسان ها

حیوانات را قتل عام می کنند،

یکدیگر را هم خواهند کشت.

در حقیقت،

آنکه بذر كشتن و رنج می کارد

نمی تواند عشق و شادی درو کنند.


فيثاغورث






 مشکل مملکت هم فرهنگ ملت هستش

هم حکومتی که این ملتو به عصر تحجر برده

و به این راحتی ها هم همه چی درست نخواهد شد


عقب ماندگی نظامی



درصد بالایی از بزهکاران، مذهبیون و افرادِ معتقد به مقدسات هستند؛


و در بیشتر مواقع هم، عمل بزهکاری آنان ریشه در معتقداتشان دارد.

 
 - هیومان -



اسلام و اخوند دشمن شماره یک تمام بشریت هستند

تا ریشه کن نشود

در تمام دنیا جنگ و خونریزی وجود خواهد داشت

مادر فداکار



میله های زندان پاداش فداکاری مادر 29 ساله ,
 مادری که برای سلامتی دخترش تومورخود را فراموش کرد






خبرگزاری مهر : وقتی مادر باشی حاضری همه نوع فداکاری را انجام دهی 
تا خانواده ات در آرامش زندگی کنند، حتی حاضری تومور مغزی خودت
 را نادیده بگیری تا بتوانی هزینه درمان بیماری فرزندت تامین شود.

 
به گزارش خبرنگار مهر در شیراز
،
 وقتی مادر باشی با تمام توان برای فرزندت که دوستش داری زحمت می کشی
 و فداکاری می کنی، همین است که مهر مادری را هیچ جایگزینی نیست
 جز مهر پروردگار.


 
مادر که باشی و دستت از دارایی های دنیا کوتاه، 
وقتی  می گویند در سرت تومور داری، آن را نادیده می گیری
  تا اندک پول باقیمانده را خرج درمان دخترت کنی.

 
داستان زندگی مادر نازنین زهرا نیز اینگونه است، 
مادر شیرازی که برای درمان فرزند بیمارش همه نوع فداکاری می کند،
  پول قرض می کند، تومور مغزشی اش را فراموش می کند تا بتواند
 فقط گوشه ای از بیماری نازنین زهرا را درمان کند.


 
مادر 29 ساله نازنین زهرا داستان زندگی خودش را
  در گفتگو با خبرنگار مهر چنین شرح می دهد
 هفت سال است که ازدواج کرده و صاحب یک فرزند دختر سه ساله
 به نام نازنین زهرا هستم
چندی پیش متوجه بیماری دخترم شدیم
 او از ناحیه غدد هیپوفیز مبتلا به بیماری بود



مادر نازنین زهرا ادامه می دهد: وضع مالی خوبی نداشتیم 
به همین خاطر منزلمان را در یکی از شهرستانهای استان فارس فروختیم 
اما بازهم هزینه های درمان نازنین زهرا بیشتر از پول منزلمان میشد


به هر دری که زدیم نتوانستیم مابقی هزینه های درمان را تامین کنیم
 به همین خاطر مجبور شدیم مبلغ مورد نیازمان را از شخصی قرض بگیریم

با پولی که تامین کرده بودیم سال گذشته نازنین زهرا 
در یکی از مراکز درمانی تهران بستری شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت


اما این همه ماجرا نبود، پزشکان عمل را تا حدودی با موفقیت پشت سرگذاشتند
  اما متوجه بیماریهای دیگری از ناحیه حنجره و پای نازنین زهرا شدند.





اما دیگر پولی برای ادامه درمان برای این مادر نمانده بود، 


پدر خانواده هم که در یکی از موسسات نگهبان است 

با حقوق ماهیانه 450 هزار تومان توان تامین مخارج زندگی را ندارد 

چه رسد به هزینه های سرسام آور پزشکی




مادر نازنین زهرا می گوید: برای بیماری غدد هیپوفیز، 


پزشکان تجویز کردند که با تزریق آمپولهای مختلفی باید روند درمان تکمیل شود

 اما از پس هزینه های آمپولها که ماهیانه به میلیون ها تومان می رسید نشدیم.

از طرفی باید سر موعد مقرر 35 میلیون تومان پولی را که برای درمان 


قرض کرده بودیم پس می دادیم اما از عهده آن هم بر نیامدم 

و چکهایم برگشت خورد و دادگاه نیز حکم به زندان من داد




داستان به همین جا ختم نشد، 


مادر نازنین زهرا نیز در این بین به تومور مغزی دچار شد


.

مادر نازنین زهرا می گوید: وقتی پزشکان متوجه شدند تومور مغزی دارم


هیچ تلاشی برای درمان خودم نکردم ، اصلا تومور را فراموش کردم، 

نمی خواستم حتی یک ریال از پولها را برای درمان خودم خرج کنم،

 فقط می خواستم نازنین زهرا درمانش را کامل کند 

و در عین حال مشکلات دیگری که پزشکان تشخیص داده بودند 

   را نیز باید درمان می کردم.



 



مادر نازنین زهرا به معنای واقعی کلمه تمام زندگیش را وقف فرزندش کرد

 تا بتواند بازهم صدای خنده های نازنین زهرا را در خانه بشنود،

 حتی اگر خودش تومور داشته باشد 

و حتی اگر به خاطر چک برگشتی به زندان بیافتد




مسئولان زندان از حال و روز مادر نازنین زهرا اطلاع دارند


 و به او مرخصی می دهند تا از فرزندش نگهداری کند

 اما روزهای مرخصی از زندان نیز رو به پایان است

 و او مانده و روزهای مبهم پیش رو





هموطنانی که قصد کمک برای بهبود و رفع مشکلات این مادر فداکار دارند


 می توانند کمکهای خود را به شماره حساب بانک ملی

 به نام نازنین زهرا مرادی واریز کنند



-----

شماره شبا برای دوستانی که میتوانند اینترنتی واریز کنند


IR92 0170 0000 0033 6567 1240 09
  








 و

شماره حساب بانک ملی: 0336567124009
 

 شماره تلفن مادر نازنین زهرا مرادی:09354641937





لعنت  بر این حکومت ننگین 

تف به قبر اون خمینی سگ پدر که مملکتو  به لجنزار کشوند

 تف تو روی کثیفت خامنه ای بی صفت کفتار



مملکتو دارید غارت میکنید اونوقت ملت باید 

تو فقر و فلاکت و بدبختی دست و پا بزنند 

بخاطر نداشتن پول همه زندگیشون نابود بشه



فقط بخاطر این که شما حرامزادهای فاسد 

در حال چاپیدن مملکت هستید

در حال غارت ثروت نفت گاز هستید

در حال چاپیدن ثروت مملکت 

برای سوریه و حزب الله و طالبان

  و ترور هاتون در دنیا بشه



اما اینگونه صحنه ها دل ادمی رو اتش میزنه خیلی دردناکه 

یه مادر و فرزند بخاطر بی پولی برای درمان خودشان

 باید التماس کنند 


تفففففففففففف بر قبر پدرت خمینی

که با اومدنت مملکتو رو 

به لجنزار اسلامی بردی و این حال روز ملت شد




Wednesday, 26 June 2013

اسلام+جنایت


اسلام همچون ویروسی است که تمام سیستم فیزیکی و روانی شما را برهم میزند.
 این چگونه است که میگویید
 اسلام واقعی آن اسلامی نیست که این آخوندها معرفی میکنند
 ولی در عوض با شور هیجان آخوندی را به ریاست کشور خود منسوب میکنید؟

 
چرا نمیخواهید باور کنید که هرکس این لباس آخوندی را بپوشد 
تبدیل به آدمکش و دزد و جانی خرافی میشود. 
چرا باور ندارید که آخوند اسلام را خراب نکرده است
بلکه اسلام آخوند را خراب کرده است.  
هرکس دیگر به اندازه آخوندها با اسلام آشنا شود
 و به تحصیل در این خصوص بپردازد 
 به موجودی پست و نفرت انگیز همچون آخوند تبدیل میشود، 






آخوند منفور است زیرا اسلامگرایی حقیقی است.
و دین اسلام یعنی جنایتی بزرگ
یعنی خون یعنی کشتاررررر برای خدا
و من متنفرممممممممممممممم

از مسلمان و این دین و این تحجر








فرق علم ودین:

 هیچ دانشمندی برای اثبات حقانیت علم خود به

 تبلیغ وفریاد یا لشکر کشی وقتل وخونریزی نیاز ندارد

 زیرا آنچه حق است خودپذیرفته میشود 


وآنچه دروغ است شمشیر میکشد تا خود را بقبولاند!

هرچیزی که به سلاحی غیر از

 "محتوای درست خود"

 نیاز دارد دروغ است.. 




تحجر


اگر هزار سال هم دانشمندان بر روی ماشین زمان تحقیق کنند





 نخواهند توانست بشر را به اندازۀ "اسلام" به عقب برانند ...!

آخوند بلای جون ملتها و اسلام طاعون ملتهاست



دیوانگی: انجام و تکرار یک چیز و انتظار نتایج مختلف داشتن است .

آلبرت اینشتین


Tuesday, 25 June 2013

نقلی دیگر از صادق هدایت

اشتباه نکنید، ما نمی‌خواهیم که شما بروید
 و نماز و روزه مردم را  درست بکنید.
 برعکس ، ما می‌خواهیم که به‌ اسم مذهب
 آداب و رسوم قدیم را رواج بدیم.
 ما به‌اشخاص متعصب سینه‌زن و شاخ‌حسینی 
و خوش‌باور  احتیاج داریم نه دیندار مسلمان


باید کاری کنیم که برزگر و دهقان خودش را
 محتاج من و شما بدانه و شکرگذار باشه.
 برای این که ما به‌مقصود برسیم باید او ناخوش
 و گشنه و بی‌سواد و کر و کور بمانه و حق خودش
 را از ما گدائی بکنه.
صادق هدایت
 
آنچه اسلام به ایران هدیه داد

عوض اینکه به مسائل فکری و فلسفی وهنری بپردازند ،
 کارشان این است که از صبح تا شام راجع به شک میان 
دو و سه استعامنه قلیله و کثیره بحث کنند.
این مذهب برای یک وجب پائین تنه از عقب و جلو ساخته
 و پرداخته شده.انگار که پیش از ظهور اسلام 
نه کسی تولید مثل میکرد و نه سر قدم میرفت ،
 خدا آخرین فرستاده خود را مامور اصلاح این امور کرده!

 
تمام فلسفه اسلام روی نجاسات بنا شده
 اگر پائین تنه را از آن حدف کنیم اسلام روی هم میغلتد
 و دیگر مفهومی ندارد.
 بعد هم علمای این دین مجبورند از صبح تا شام 
با زبان ساختگی عربی سرو کله بزنند سجع و قافیه های
 بی معنی و پر طمطرق برای اغفال مردم بسازند
 و یا تحویل بدهند.


زنده باد صادق هدایت


این مردم جنّ دارند، اگر من جنّ آنها را نگیرم، 
یکی دیگر می‌گیرد. پس تا مردم خرند، ما هم سوارشان می‌شویم.
 
واقعا برازنده 90 درصد ملت ایرانه این حرف
 که بسیار عاشقانه در کنار حکومت متحجرانه خودشان
 زندگی میکنند .
 
درود بر صادق هدایت 

 

مقدسات انسانهای وحشی

من توهین می کنم
 
به مقدسات تو توهین می کنم

من به دینی که زن را از بیضه ی چپ مرد کمتر می داند توهین می کنم

من به دینی که دستور سر بریدن مخالفانش را می دهد توهین می کنم

من به دینی که مخالفان اسلام را نجس می داند توهین می کنم

من به دینی که اجازه غنیمت گرفتن زنان را می دهد توهین می کنم

من به دینی که چند همسری را رواج می دهد توهین می کنم

من به دینی که فرمان قطع انگشت و دست و پا را می دهد توهین می کنم

من به دینی که تهدید به شکنجه سوزانده شدن در آتش می کند توهین می کنم

من به دینی که دختر نه ساله را آماده سکس می داند توهین می کنم

من به دینی که فرمان جنگ با غیر مسلمانان را می دهد توهین می کنم



حاصل دین اسلام + حکومت متحجرانه آخوندی و طالبانی و افراطی 

میشود عقب ماندگی و جهالت و جنایت و خوریزی به اسم خدا











Monday, 24 June 2013

اخوند یعنی دروغ بزرگ


این حرامزاده ها همه را به ضد امریکایی بودن تحریک میکنن

 و مرتب شعار ضد امریکایی میدن

اما از خودرو شخصیشون گرفته تا موبایل دستشون امریکای هستش








Sunday, 23 June 2013

اندر حکایات حاجی نقدی


اول این خبر رو بخونید

 نقدی: آمریکا 15 سال برای مذاکره التماس می کند


 


رئیس سازمان بسیج سازندگی کشور درباره مذاکره با آمریکا گفت: 

آمریکاییها 15 سال برای مذاکره التماس می کنند

 و آنها به این مذاکره نیاز دارند.



 

سردار محمدرضا نقدی شامگاه شنبه در ادامه سفر به گلستان

 و حاشیه افتتاح طرح های اردوهای هجرت سه 

در گفتگو با خبرنگاران افزود:

 آمریکا در دنیا خوار شده و در داخل کشور خود نیز رسوا شدند 

و نیاز شدید به اعاده حثیت دارند.





خوب جالبه بدونید بعد از میمون نظام

 دکتر پرفسور محمود احمدی نژاد

 این شخص مکروه دومین نفری هست که 

جک های بسیار خنده داری میگوید 

و مرتب مواجبات شادی و خنده ماها را فراهم میکند.





کلا این ادم همونجور که در بخور بخور های پنهانی

 نقش خیلی مهمی داره 

در جک گفتن و قمپز در کردنم 

نقش خیلی بسزای داره




ما هم میزاریم مرتب به جک گفتنش ادامه بده 

تا همیشه شادمان باشیم






Saturday, 22 June 2013

صادق هدایت

دروددددددددددد بی کران بر صادق هدایت

که این قوم عاشق اسلام و اخوند را

 به معنی واقعی و تماما حقیقت بیان کرده است

روحش شاد






 و اینگونه لیاقت ملت آخوند میشود








از جهنم نهراسید


از جهنم نهراسید

که اگر وجود داشته باشد

خود را میان همراهانی شایسته خواهید یافت.




در جهنم بودن رو خیلییییییییییی بیشتر ترجیح میدم تا این که در 
  بهشتی پوشالی که هر چی اخوند منحوس 
وهر چی مسلمان و مسامانان طالبانی به خیال خودشون در اون هستند





افتخار میکنم که در این دنیا

 دستم به خون هیچ موجودی اغشته نشده



افتخار میکنم در این دنیا 

حتی جسد هیچ حیوانی رو به اسم غذا نخوردم



افتخار میکنم که 

نه خون ریختم به اسم سنت به اسم دین به اسم خدا
و افتخار میکنم که یک گیاهخوار مطلق جهنمی باشم
تا یک جنایتکار متوحش  تازی خونریز دین مدار بهشتی